در این قسمت از سایت جدولیاب شما شاهد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی خواهران و برادران هستید. همراه ما باشید. این سریال ترکی یکی از سریال های پربازدید ترکیه ای است که با کارگردانی سرکان بیرینچی و نویسندگی گول ابوس سرمچی در ژانر درام و خانوادگی ساخته شده است. این مجموعه تلویزیونی ترکیه ای ساخت استدیو ان جی ام (NGM) می باشد. فصل اول زبان اصلی سریال خواهران و برادران ۱۶ قسمت و هر قسمت ۱۲۰ دقیقه است اما گفته شده کارگردان و تهیه کننده در حال تولید فصل های بعدی با توجه به سلیقه مخاطب هستند.

معرفی نقش های بازیگران
جلیل نالچکان آکیف اتاکول رئیس شرکت
آهو یاگتا سوزان مانیاسلی معشوقه آکیف که با آکیف رابطه نامشروع دارد، مادر تنی عمر و هاریکا
جونیت مته اورهان عرن شوهر شنگول و پدر اولجان و آی بیکه
فادیک سوین آتایوی شنگول عرن زن اورهان و مادر اولجان و آی بیکه
هالیت اوزگور ساری کادیر عرن پسر بزرگ خدیجه و ولین، برادر بزرگ عمر، اسیه و امل.
ایگیت کوچاک عمر عرن پسر کوچیک و ناتنی خدیجه و ولین، برادر دوقلو اما ناتنی اسیه، برادر تنی هاریکا
سو بورجو یازگی کوشکون آسیه عرن دختر بزرگ خدیجه و ولین، خواهر دوقلو و ناتنی عمر.
آیلین آکپینار امل هرن کوچکترین دختر خدیجه و ولین، خواهر کوچک، کادیر، اسیه و عمر.
جهان شیمشک اولجان عرن پسر شنگول و اورهان
ملیس مینکاری آی بیکه عرن دختر شنگول و اورهان
انور سعید یاران دورک اتاکول پسر آکیف، برادر بزرگتر ملیسا
مراد اونوک کنان مانیاسلی شوهر سوزان، پدر تنی هاریکا
سیمگه سلچوک نباهات اتاکول همسر آکیف، مادر دورک و ملیسا.
داملا سو اکیزاوگلو ملیسا اتاکول دحتر آکیف، خواهر دوروک.
جان سوی مظلوم دوست صمیمی کادیر.
رجب اوستا برک دوست صمیمی دوروک
گوزده تورکر هاریکا مانیاسلی دختر کنان و سوزان،
خلاصه داستان سریال ترکی خواهران و برادران
این سریال حکایت ۴ خواهر برادر را برایمان بازگو میکند که پس از ، از دست دادن پدر و مادرشان در یک روز ، چه راهی را برای زندگیشان انتخاب میکنن. قدیر، عمر، آسیه و امل، چهار خواهر و برادر که بشدت بهم وابسته هستند طی ماجراهایی هم پدر و هم مادر خودشون رو از دست میدن. در این دنیای به این بزرگی جز پناه بردن به همدیگر هیچ کاری نمیتوانستند بکنند و هیچکسی نبود که ازآنها حمایت کند. تا این که درهای دانشکده ای که عاکف(کسی که مسبب تمام این اتفاقات بود) رئیسش بود به روی انها باز شد. درهای دنیایی که ثروتمند و فقیر، مظلوم و ظالم راه هایشان با هم تلاقی میکرد. در این بین قدیر تنها تلاشش این بود که از برادر و خواهرانش محافظت کند و آن ها را یکجا نگه دارد…

قسمت ۱۴ سریال خواهران و برادران
اورهان و شنگول به بیرون میان و با دیدن عمر تو اون وضعیت هل میکنن و میگن چیشده؟ و سریعا به طرف بیمارستان میروند.هاریکا وقتی آکیف و مادرش سوزان را در ان وضعیت میبینه شوکه میشه سوزان بهش میگه هاریکا میتونم واست توضیح بدم اما هاریکا ازش میخواد تا نزدیکش نشه و میگه خدا ازتون نگذره…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۳ سریال خواهران و برادران
عمر و اوگولجان با آیبیکه و آسیه به مدرسه میرن. هاریکا به آیبیکه میگه اوووو ببین کی اینجاست خوب میخوای بهم بگی که چجوری به مادر و پدرم التماس کردی؟ آیبیکه بهش میگه ببین هاریکا من عذرخواهی کردم نمیخوام باهم قهر باشیم بیا آشتی کنیم تموم بشه، هاریکا میگه باشه قبول ولی…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۲ سریال خواهران و برادران
قدیر به دم در مغازه همان فردی می رود که مهمت بهش آدرسشو داده بود. وقتی بهش میگه از طرف مهمت اومدم حسابی میترسه و جا میخوره که قدیر بهش میگه نترس منم بدهکارم بهش برو خودتو گم و گور کن تا برم بهش بگم نبودی پیدات نکردم، اینجوری خودتو منو نجات میدی اون مرد به سرعت از اونجا میره….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱۱ سریال خواهران و برادران
کنعان تو تراس خانه وایساده و داره فکر میکنه که سوزان میره پیشش و میگه میخوام بخوام تو نمی خوابی؟ کنهان میگه نه و سوزان میره. شنگول آیبیکه را سرزنش میکنه که چرا تو خودتو نخود هر آش می کنی؟ اون پسر با قدیر دعوا کرده آنها هم با قدیر بودن تو چرا همچین کاری کردی؟…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۱۰ سریال خواهران و برادران
عمر و پسرعموش پیش همان مهمت کسی که ماشین کرایه میکنن میرن و بهش میگن ۱۵۰۰۰ لیر در ازای کاری که میخوام بهتون میدم آنها قبول میکنند. آسیه و آیبیکه با عمر و اورجان حاضر میشن و به طرف مهمونی ملیسا میرن. مهمونی شروع میشه و آکیف و نباهت مهمون ها را به داخل تعارف میکنند…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۹ سریال خواهران و برادران
صاحب خانه اورهان میاد و وارد مرغداری میشه سپس میگه میبینم تو حیاط خونه من خونه ساختین دارین خوش میگذرونین! آسیه میگه چه خونه ای؟ اینجا مرغداری بود عمو اورهان اینجارو درست کرد! قدیر میگه مشکلش کجاست؟ اینجا حیاط خانه عموم هستش!…. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۸ سریال خواهران و برادران
آیبیکه موهاشو فر کرده و حسابی به خودش رسیده تا برای اولین روز مدرسه خوب باشه، برادرش با دیدنش میگه خودتو آماده کن تا حسابی مسخره ات کنن چون شبیه خواهرهای عروس شدی! آیبیکه میگه تو چی میگی؟ الان میری اونجا میبینی که چقدر به خودشون رسیدن!….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۷ سریال خواهران و برادران
عصمت به قدیر میگه ولش کن بزار بمیره، قدیر میگه چی میگی داداش؟ چجوری بزارم بمیره؟ و به اورژانس زنگ میزنه، عصمت به خودش میاد و میگه من چیکاز کردم؟ کشتمش و به خودش میگه فرار کن! قدیر اونو به بیمارستان میبره همان موقع ملیسا به آکیف رنگ میزنه و از اونجایی که تلفنش دست قدیر بود جواب میده و بهش خبر میده…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۶ سریال خواهران و برادران
آکیف سر ساختمان میره که میبینه کارگرها در حال کارکردن هستن به طرفش ماشینش میره و بوق ممتد میزنه و میگه جمع بشید. آکیف بهشون میگه همه ی شما تو روز حادثه اینجا بودین خواستم ببینم کسی هست که بخواد چیزی بهم بگه؟ یکی از کارگران میگه اصلا متوجه حرفتون نشدیم؟…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۵ سریال خواهران و برادران
دوروک و پسر اورهان باهمدیگه مسابقه میدن و دوروک برنده میشه. سپس عمر از پسرعمویش میخواهد تا بیخیال بشه و به خانه برن اما او میگه بریم کلوپ با دوروک کاری ندارم و قصد دعوا هم ندارم میخوام بریم یخورده خوش بگذرونیم و برقصیم…… برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۴ سریال خواهران و برادران
شنگول از این تصمیم چه قرار است بچه ها به مرغداری برن خوشحال میشه و میگه فکر خیلی خوبیه اینجوری هم اونا راحتن هم من و مستقل هم میشن سپس به بچه هایش میگه تا برای بردن وسایلشون به آنها کمک کنن. آنها به طرف مرغداری میرن و شنگول واسشون لحاف و پتو میبره و میگه اصلا نگران نباشین شما بربن من خودم اینجارو آماده میکنم….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۳ سریال خواهران و برادران
قدیر که حرف های آنها را شنیده وارد سالن میشه و بهشون میگه من خودم از خواهرام و برادرم مراقبت میکنم احتیاجی به کسی نیست، شنگول تایید می کند و میگه غدیر به سن قانونی رسیده و الان ۱۹ سالشه میتونه از پس زندگی بر بیاد. همگی تایید می کنند و….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.
قسمت ۲ سریال خواهران و برادران
ولی به طرف ساختمان می رود تا رئیسش اکیف را ببیند اکیف در طبقه آخر ساختمان در حال صحبت کردن است وقتی ولی را میبیند تلفن را قطع میکند سپس به ولی میگه هر مشکلی که داشتی و هر چیزی که احتیاج داشتی سریعاً به من بگو….. برای خواندن ادامه مطلب رو تیتر کلیک کنید.

قسمت ۱ سریال خواهران و برادران
مراسم تشییع جنازه ولی و همسرش خدیجه تمام می شود. قدیر و عمر پسرانشان زیر تابوت شان را می گیرند و به طرف قبرهایی که از قبل کنده و آماده شده است راهی می شوند دختران آنها آسیه و امل جلوی تابوت ها را می گیرند و می روند….
منبع مطلب